سکانسِ آخر، دانشگاه علوم و تحقیقات

دانشگاهی که حاشیه اش از متنش پر رنگ تر است!
حادثه ی علوم تحقیقات کارد را به استخوان دانشگاه آزادی ها رساند! من هم یکی از آن هایی که کارد به استخوان که هیچ، از استخوانش هم عبور کرده ام! سکوت در دانشگاه آزاد و سراسری و غیره و غیره جواب نمیدهد! بیانیه ی بسیج و انجمن علمی و کذلک هم پشم! اعتراض مستقیم به مسئولین هم که ...

مجتبی صانعی ادامه مطلب ۱ ۱

بافت ۱

دیروز امتحان عملی بافت شناسی ۱ داشتم! توی فرجه همش به این فکر میکردم که اون موقعی که تازه میکروسکوپ های اولیه درست شده بودن، چطوری بافت ها رو دسته بندی میکردن!؟ اصلا چطور تشخیص میدادن حد و حدود بافت ها رو؟! چطوری فهمیدن باید رنگ آمیزی انجام بدن؟! اون اویل که این علم اومده بود، چطوری مقطع بافتی تهیه میکردن؟! چطوری سالم بودن یا نبودن بافتو تشخیص میدادن؟! و خیلی سوالای دیگه! خیلی دنیای جالبیه دنیای سلولها!!!

تموم___

پ.ن: Cardiac muscle

مجتبی صانعی ۱ ۲

اولین خانه ی زمستان!

.

این هوا جان میدهد برای اینکه بروی در کوچه ها و خیابان آهسته و آرام قدم بزنی و لذتش را ببری. یا اینکه بروی در بالکن خانه فرشی کوچک و پا نخورده پهن کنی، ژاکتی نه چندان کلفت اما گرم بپوشی، لیوانِ نیم پُر چای را در دست راستت بگیری و با دست چپ هوایش را داشته باشی که نریزد و آرام یک گوشه بنشینی و کتاب بخوانی!

از آن کتاب های رمان فانتزیِ کاهیِ سبکِ خوش بو و خوش خط! آنهایی که خیالت را پرواز میدهد و فکرت را عمق! آنهایی که وقتی دستت میگیری نمیتوانی زمین بگذاریش! ساعت ها میگذرد و متوجه گذر زمان نمیشوی!

آرام و بی صدا دستت را بالا می آوری و ساعت مچی ات را نگاه میکنی. ساعت ۵ عصر است؛ به وقت اولین ماه آخرین فصل سال؛ زمستان! 

دی! ماهِ دی!

زااااااارتتتتتت [این را با غلظت خاص خودش بخوانید!!!]

همین جا یادت می افتد که حالا فصل امتحانات است و نمی توانی آن کتاب های کاهی سبکِ و خوش بویی ک گفتم را دستت بگیری و بخوانی. نمیتوانی لیوان گرم چای را در دست راستت بگیری و با دست چپ هوایش را داشته باشی که نریزد! حتی با دست چپ هم نمیتوانی بگیری اش و با دست راستت هوایش را داشته باشی! باید کتاب های سنگین و خشک درسی را بگیری و بخوانی! نمیتوانی روی فرش گرم و نرم در بالکن خانه بشینی؛ باید ساعت ها پشت میز سفت و سخت کتابخانه بشینی و درس بخوانی! این ماه، ماه امتحانات است و این حِسِّ کتاب خوانی ها فقط همین حوالی امتحانات می آید و بس! وگرنه ما رو چه به کتاب خوانی! اصلن فصل که فصل امتحانات میشود همه چیز میچسبد الّا درس و هرچه به آن مربوط باشد!!! تموم___

#مجتبی_صانعی

پ.ن: البته کتاب خووونی همیشه کِیف میده!

پ.ن: گذشته از شوخی، ایام امتحانات هم حال و هوای دوستداشتنی خاص خودشو داره!

مجتبی صانعی ۲ ۱
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان